مقابله با اسلام ستيزى در گرو وحدت جهان اسلام





در حالى كه موج گرايش افراد به دين اسلام شدت بيشترى را به خود گرفته، اسلام ستيزى كه ريشه اى تاريخى دارد، نيز ابعاد و اشكال تازه اى به خود گرفته است.
اسلام ستيزى، تلاش براى بد جلوه دادن دين اسلام در راستاى جلوگيرى از نفوذ و گسترش آن است و تلاش مى شود با تهمت هايى نظير تروريسم و با تبليغات فراوان چهره اى خشن و غير انسانى از اسلام و مسلمانان جلوه داده شود به شكلى كه پيروان ديگر اديان از اسلام و مسلمانان بترسند وبه اين ترتيب از گرويدن به دين اسلام امتناع كنند.
روند رو به گسترش اسلام در اروپا در سال هاى اخير يك چالش اساسى براى غرب بوده و اين موضوع باعث شده است تا برخى از آنها با شيوه اهانت به مقدسات، استفاده از عباراتى مانند فاشيسم اسلامى و تبليغات منفى و سياه نمايى به مقابله با آن بپردازند. سناريوى اهانت به قداست اسلام با انتشار كاريكاتور هايى توهين آميز در يك نشريه دانماركى آغاز شد.
اگرچه اين اقدام با موج خشم مسلمانان سراسر جهان روبه رو شد و تظاهرات هاى بسيارى در بسيارى از كشورها به شكل روزانه در اعتراض به آن انجام گرفت اما عدم مجازات عاملان آن و نبود هر گونه مانع و ضمانت اجرايى جدى براى جلوگيرى از تكرار آن باعث شد تا چندى پيش ۱۷ نشريه دانماركى به بهانه آزادى بيان بار ديگر به انتشار تصاوير اهانت آميز به پيامبر اسلام دست بزنند و اخيرا نيز اخبار حاكى از آن است كه گيرت ويلدرز ، نماينده راستگراى پارلمان هلند، قصد دارد فيلمى ضد اسلامى را به نمايش درآورد كه در آن به قرآن كريم توهين شده و ادعا مى شود كه كتاب مقدس مسلمانان كشتار و خشونت را رواج مى دهد.
اسلام ستيزى در تاريخ ريشه دارد و به دوران جنگ هاى صليبى باز مى گردد. بيدارى اسلامى در طول تاريخ دليل خوبى براى قوت گرفتن اسلام ستيزى بوده است. تمدن اسلامى در دوران امپراتورى عثمانى و قرار گرفتن آن در مقابل تمدن غربى نمونه خوبى براى هراس غرب از اسلام در طول تاريخ است. در آن زمان هم غرب براى از بين بردن تمدن اسلامى نهايت توانش را به كار بست.
اين پديده پس از وقايع ۱۱ سپتامبر شكل جدى ترى به خود گرفت و امروز هم بار ديگر بيدارى اسلامى و افزايش تمايلات به گرايش به دين اسلام باعث شده است كه غرب بار ديگر به ستيز با اسلام برخيزد و در اين مسير يكى از روش هايى كه بيش از همه احساسات مسلمانان را جريحه دار مى كند، توهين به مقدسات اسلامى است.
اين اقدام در حالى صورت مى گيرد كه مسلمانان بيش از پيروان ديگر اديان نسبت به مقدساتشان حساسيت نشان مى دهندو قوانين اسلامى بخشى از قوانين و حقوق اين كشورها مى باشد. جريان هتك حرمت به مقدسات اسلامى يك جريان اتفاقى نيست و جريانى برنامه ريزى شده با هدايت و حمايت برخى كشورهاى غربى است.
اين روند خطرناك عليه اسلام مى كوشد تا با از ميان بردن مقاومت مسلمانان در مقابل تهاجم غرب اهداف خود را پيگيرى كند. اگر اين روند كنترل نشود ممكن است ابعاد گسترده ترى به خود بگيرد. آزادى بيان نيز به بهانه اى تبديل شده تا از طريق آن هر گونه هتك حرمت اسلام به راحتى و از طريق رسانه هاى غربى انجام گيرد. چنانكه در دانمارك به شكلى گسترده آن را شاهد بوديم. جهان اسلام بايد براى مقابله با اين تلاش ها تدابير مناسبى را اتخاذ كند.
مقدسات دينى در حقوق اسلام مورد حمايت حقوقى قرار گرفته و توهين به آن از جرايم مهم به شمار مى رود. با اين حال در حقوق عمومى برخى كشورها نظير انگليس فقط نسبت به مقدسات دين مسيحيت، حمايتهاى حقوقى اعمال گرديده و ساير اديان الهى مورد پشتيبانى قانونى قرار نگرفته اند، به همين دليل با وجود آن كه قضيه توهين سلمان رشدى مرتد به پيامبر گرامى اسلام (ص) در كشور انگليس واقع شده و اين كشور محل وقوع جرم محسوب مى شود ولى دادگاههاى اين كشور عمل مزبور را غير قابل تعقيب اعلام كردند.
اين امر نه تنها موجبات اعتراض شديد مسلمانان را برانگيخته است بلكه برخى از حقوقدانان غربى نيز نتوانسته اند در مورد تبعيض آميز بودن اين قاعده و غير منطقى و ناعادلانه بودن آن سكوت نمايند.
در يك جامعه دينى به ويژه جامعه مبتنى بر حكومت دينى با توجه به تعلق خاطر شديد افكار عمومى پيروان اديان الهى به مقدسات و رهبران دينى كه علاوه بر دارابودن شخصيت حقوقى خاص، از شخصيت حقيقى ويژه اى نيز برخوردارند، چگونه ممكن است اهانت به مقدسات روا شمرده شود در حالى كه حتى در يك جامعه مبتنى بر حكومت دموكراتيك، اهانت به اصول جامعه دموكراتيك كه موجب برهم زدن نظم و يا اخلاق عمومى شود، از نظر قانونى روا نيست و يا دست كم در عمل قابل تحمل نخواهد بود.
اين در حالى است كه در كشورهاى غربى تعلق و وابستگى چندانى ميان عموم مردم و دين مسيحيت وجود ندارد و ثانيا دين مسيحيت بر خلاف دين اسلام از نظر منابع دينى و وحيانى حتى نزد پيروان مسيحيت، از اعتبار چندانى برخوردار نيست و از طرفى اساسا متون دينى فعلى مسيحيت بيش از آن كه يك مجموعه قوانين و مقررات حقوقى براى پيروان خود، به ارمغان آورده باشد، در واقع يك مجموعه دستورات اخلاقى است و حقوق كليسا هم حقوق ناشى از وحى نيست.
در مقابل، قوانين و مقررات اسلامى آنچنان در اعماق جوامع اسلامى نفوذ كرده است كه نه تنها رنگ اخلاقى بسيار قوى به خود مى گيرد بلكه اين قوانين در حقيقت تشكيل دهنده حقوق اين جوامع است و در تشكيل نظم حقوقى اين كشورها، نقش اصلى و تعيين كننده دارد و حتى در نظم عمومى اين كشورها نيز عامل مهم و ممتازى به شمار مى رود و از مصاديق بارز مخالفت با اخلاق عمومى محسوب مى گردد.
با اين توضيحات مى توان دريافت كه اگر توهين به مقدسات در برخى از جوامع مسيحى موجب جريحه دار شدن احساسات عمومى و آسيب رساندن به بافت جامعه آنان تلقى مى شود، چگونه ممكن است در جوامع اسلامى توهين به مقدسات از نظر فلسفه جرم انگارى قابل توجيه و دفاع نباشد در حالى كه در كشورهاى اسلامى هم منابع دينى به مراتب از اعتبار بيشترى نزد مسلمانان برخوردار است و هم مقررات دينى بر حقوق اين كشورها تاثير و حاكميت بيشترى دارد و هم رهبران دينى و در راس آنان پيامبر گرامى اسلام (ص) از محبوبيت و قداست بيشترى برخوردار است.
در حالى كه برخى جرم تلقى كردن اهانت به مقدسات اسلامى را ناقض حقوق بشر و آزادى بيان مى دانند، بايد گفت كه جرم انگارى توهين به مقدسات به دليل برخورد آن با نظم و اخلاق عمومى، در كشورهايى كه اين جرم را به رسميت شناخته اند به ويژه كشورهاى اسلامى، كاملا با قوانين بين المللى مربوط به حقوق بشرى سازگار است.
بند ۳ ماده ۱۹ ميثاق بين المللى حقوق مدنى و سياسى نيز آزادى بيان را به خاطر حفظ اخلاق عمومى محدود مى كند و بنابراين دولت ها مى توانند در حدود مقررات قانونى در جهت حفظ اخلاق عمومى در آزادى بيان مداخله نموده و در حد لازم آن را محدود كنند.
علاوه بر اين، در ماده ۲۹ اعلاميه جهانى حقوق بشر نيز بر نقش محدود كننده مقتضيات صحيح اخلاقى و نظم عمومى ، تاكيد شده است. در عين حال جهان اسلام بايد تمامى تلاش خود را به كار گيرد تا براى پايان دادن به موج اهانت به اسلام و اسلام هراسى و اسلام ستيزى قوانينى بين المللى تهيه و به مرحله اجرا گذاشته شود كه توهين به مقدسات را جرم بين المللى محسوب كند و پيروان همه اديان را به احترام به مقدسات ديگر اديان ملزم سازد و نقض آن موجبات مسووليت بين المللى كشور خاطى را فراهم كند.
اين كار مى تواند با صدور قطعنامه اى بين المللى نمود يابد كه كشورهاى اسلامى بايد با اتحاد با يكديگر در اين مسير قدم بگذارند. با توجه به اينكه مقابله با چالشهاى فراروى جهان اسلام در صدر دستور كار و وظايف سازمان كنفرانس اسلامى است، اين سازمان بايد از راه هاى مناسب با روند تاسف بار اسلام ستيزى مقابله كند. روشن است كه نحوه برخورد با اين موضوع تاثيرى مستقيم بر اعتبار سازمان كنفرانس اسلامى دارد.
در اين راستا سازمان كنفرانس اسلامى از سازمان ملل خواسته است تا با اقدامات ضد اسلامى و اسلام ستيزى مقابله كند و با دخالت فورى و جدى خود مانع از توهين به احساسات ميليون ها مسلمان شود. همبستگى هرچه بيشتر كشورهاى اسلامى و اتخاذ مواضع واحد و هماهنگ براى برخورد با اين مشكلات و نيز استفاده از منابع وسيع و گسترده موجود در جهان اسلام مى تواند به مانعى در برابر ايجاد موجى از هراس نسبت به اسلام، هتك حرمت اسلام و مسلمين و تبديل شدن آن به عادتى زشت و جريحه دار شدن احساسات مسلمانان اين اقدامات تبديل شود.
قطع روابط با كشورهاى حامى اهانت به مقدسات اسلامى يا بى تفاوت نسبت به آن، تحريم كالاهاى كشورهاى اهانت كننده، اخراج سفراى اين كشورها از كشورهاى اسلامى، فراخواندن سفراى اسلامى از كشورهاى توهين كننده و محكوميت هاى قاطع، هماهنگ و سريع اين تلاش هاى ضد اسلامى از جانب كشورها و سازمان هاى اسلامى از جمله اقداماتى است كه مى توان در اين مسير دنبال كرد. به علاوه مسلمانان بايد تلاش كنند تا چهره واقعى اسلام را براى جهانيان به نمايش بگذارند. بخشى عمده اى از اين كار بر عهده رسانه هاست.
رسانه ها بايد در مقابل رسانه هاى غربى و تلاش هاى ضد اسلامى و تبليغات سوء آنها برخيزند. برگزارى سمينارها و كنگره هاى بين المللى براى شناساندن اسلام واقعى، انتشار كتاب هايى كه به شبهات و ادعاها پاسخ دهد، به راه انداختن شبكه هاى تلويزيونى و ماهواره اى با برنامه هاى مناسب از اقداماتى است كه مى تواند در اين مسير انجام گيرد.
سكوت در برابر اسلام ستيزى و پايمال شدن حقوق مسلمانان در هيچ كجاى جهان روا نيست و اگر جهان اسلام نسبت به اين دست مسايل قاطع تر برخورد كرده بود، امروز شاهد به خاك و خون كشيده شدن خواهران و برادران مسلمان در غزه نبوديم.
و اگر امروز با مساله اشغال فلسطين به درستى برخورد نشود شايد فردا شاهد مقابله علنى با كشورهاى مسلمان و جهان اسلام در حالى باشيم كه شوراى امنيت همچنان سكوت پيشه مى كند و به جاى برقرارى آرامش و صلح در جهان به اعمال فشار عليه كشورهايى مى پردازد كه برخلاف منافع قدرت هاى اختيار دار آن عمل مى كنند.
چنانكه شاهد بوديم در خونين ترين روزهاى غزه، شورا به جاى تشكيل جلسات فورى و اضطرارى و رسيدگى به خشونت بى حد و مرز صهيونيست ها عليه فلسطينى ها در حملاتى كه در كمتر از يك هفته جان بيش از صد تن را گرفت، صدور قطعنامه تحريم عليه برنامه هسته اى جمهورى اسلامى را در دستور كار خود قرار داد.
اين در حالى بود كه رژيم صهيونيستى چند روز قبل از آن به طور رسمى و علنى به نسل كشى فلسطينى ها در اراضى اشغالى تهديد كرد و صداى هيچكس درنيامد كه نسل كشى يك جنايت منفور بين المللى است.
رهبر معظم انقلاب نيز در بياناتى تاكيد كردند: اين تصادف و اتفاق نيست كه همزمان با اين جنايتهاى نظامى، در گوشه ديگر از جغرافياى زير سيطره استكبار، برترين مقدسات اسلامى دستخوش تعرض مى شود و قلمهاى پليد و سياستهاى شيطانى حامى آنها، ساحت مقدس حضرت رحمه للعالمين را كه همه بشريت وامدار پيام الهى او و ذات مقدس اوست، مورد هتك و اهانت قرار مى دهند، آرى اين اسلام عزيز است كه با پيام رهايى بخش و ظلم ستيز خود و با برانگيختن روح كرامت و عزت در انسانها و ملتها، مستكبران را به وحشت انداخته و آتش كينه ملتهاى مسلمان را در دل آنان مشتعل ساخته و حركات آنان را ديوانه وار كرده است. همانطور كه ايشان تاكيد كرده اند، مستكبران با خشونت و درندگى نخواهند توانست فروغ بيدارى روز افزون اسلامى را خاموش كنند.
منبع: جوان